صلح در مذهب طالبان حرام و در فرهنگ پشتونولی ننگ؟

ساخت وبلاگ

چرا "صلح" در مذهب طالبان حرام و در فرهنگ پشتونولی ننگ است؟
به پنج دلیل صلح با طالبان نا ممکن است:

۱) صلح از نگاه مذهب طالبان حرام است و جنگ مقدس فرض است. در مذهب طالبان میان کشتن یک مسلمان و کافر هیچ تفاوتی وجود ندارد. ما این را در ۱۸ سال اخیر دیدیم.
طالبان در مدارس تبهکار چنان مغزشویی و با زهر بیگانه با اسلامیت، انسانیت و تمدن بشری تربیت شده اند که حتا به مادر شان هم رحم نمی کنند. جنگ بحیث مذهب مقدس آنها با قرائت افراطی از دین اسلام در رگ و پود آنها تبدیل شده است. حتا در DNA آنان جنگ بحیث نطفه شیطان ترزیق شده است.
در زمان امارت شان وقتی نسل کشی انسان ها پایان یافت شروع کردند با جنگ با حیوانات، طبیعت و آثار تاریخی کشور. حتی حیوانات از شر شان در امن نماند، مزارع و زمین ها را سوختاندند، کاریز های آب را ویران کردند، تاکستانها را از ریشه کندند و بعد به سراغ تخریب مجسمه های بی گناه و مظلوم بودا رفتند و تاریخ و شکوه مانرا ویران کردند. خلاصه ۴ سال اول امارت شان در نسل کشی و ویرانگری گذشت. حالا در تلاش هستند با استقرار امارت دوم فصل های ناتمام تبهکاری های شان را تمام کنند.

۲)"صلح بین الافغانی" برای طالبان یک ننگ است.
طالبان از لحاظ بافت قبیلوی، فرهنگ و ذهنیت پشتونولی صلح را ننگ با خودی ها می شمارند. ازین رو صلح بین الافغانی برای آنان یک ننگ است. چنانچه در نشست مسکو با بسیار گستاخی و بی احترامی به طالب پرستان نظیر کرزی، اتمر و جمعیت اسلامی شاخه اتمر برخورد کردند و حتی یک بار هم در برابر چاپلوسی ها و جملات از قبیل" برادران عزیز طالب"،" طالبان محترم" و وغیره آنها نام از صلح بین الافغانی نگرفتند، تمام تمرکز شان به امارت اسلامی افغانستان و "عالی قدر امیرالمومنین" بود. حتا واژه های جلالتمآب، فضیلت مآب و یا زعیم ملی را که اصطلاحات قلمبه و سلمبه تشریفاتی حکومت تکنوکراتان است بکار نبردند.
واقعیت این است که تاریخ بیاد ندارد که گروه های متنازع قبایلی یک بار هم موفق به صلح پایدار در زیر چتر پشتونولی شده باشند. صلح میان گروهی صرف در میدان جنگ فتح و شکست تعیین می شود.
جنگ آنقدر در فرهنگ قبیلوی ریشه دار و به مذهب تبدیل شده است که می گویند "در بهشتی که جنگ نباشد برای پشتونها دوزخ است"

۳) "صلح فاتحانه"
دعوت طالبان در میز صلح صرف زمانی به صلح پایدار می انجامد که آنها را در میدان جنگ شکست داده باشید. چنانچه امارت طالبان بعد از حملات آمریکا و حمایت نیروهای ضد طالبان در میدان نبرد شکست خوردند و به پاکستان فرار کردند. صلح با یک گروه شکست خورده تا صلح با یک گروه پیروز و فاتح بسیار تفاوت دارد. در صورت اول آنها در تحت شرایط تو به صلح گردن می نهند، اما در حالت دوم تو بحیث مغلوب مطابق به شرایط آنها مجبور هستی گردن بدهی. این قانون بی رحم جامعه بشری از روز پیدایش انسانها تا حال حاکم است.
طالبان در میدان جنگ شکست نخورده اند که مطابق خواست دولت غنی و غرب صلح کنند.
آنها نه "صلح با تدبیر اشرف" غنی را تحویل می گیرند و نه صلح امریکاییهای در حال فرار را.
نشست مسکو نشان داد که طالبان "صلح فاتحانه" می خواهند. تصادفی نبود که هیات طالبان با تکبر یک لشکر بزرگی از دست نشاندگان حکومت امریکایی تحت رهبری کرزی را با دو توت هم ارزش قائل نشدند و در هر جمله شان آنان را "مزدوران اشغالگران خارجی" در حضور خود شان خطاب می کردند. اما گروه مغلوب تلاش کردند که "کاسه داغتر از آش" ظاهر شده و خواهان هر چه زود تر اخراج امریکاییها و ایجاد امارت دوم طالبان شدند.
نشست مسکو هم چنان نشان داد که طالبان کمتر از استقرار امارت دوم طالبان، پیاده کردن برنامه ناتمام امارت اول شان نمی خواهند. هم چنان آنها اعلام کردند که جمهوری اسلامی، قانون اساسی، ارتش، پارلمان، قوه قضائیه و تمام حقوق بشر از جمله حقوق زنان را که در زیر سلطه آمریکایی ها ساخته شده به باتلاق تاریخ می اندازند.
طالبان حتی از خود شریعت اسلامی خاص خود را مطابق به قران مذهبی خود دارند و بهترین و پاکترین مجاهد را بحیث کافر می شمارند. چنانچه ده ها مجاهد و غیر مجاهد و کمونست و لاییک در پشت امامت طالبان نماز خواندند.

۴) طالبان بحیث لشکر اجیر پاکستانی که در حال حاضر روابط گسترده با ایران، روسیه، امارت، قطر، سعودی و ترکیه دارند از خود استقلال ندارند. صلح آنها وابسته به منافع پاکستانی ها است. تصادفی نیست که می گویند "کلید صلح و جنگ" در دست پاکستان است.
چنانچه پاکستانی ها در کشاندن طالبان در میز مذاکره در کشور های مختلف نقش کلیدی دارند و پاکستانی ها خواهان امتیازات اند.

۵) طالبان بحیث یک گروه خالص افغانی نیستند، جنگجویان خارجی از ده ها کشور از پاکستانی ها گرفته تا عرب ها چچین ها، ازبکستانی ها و غیره در صفوف آنان در ۱۸ سال اخیر در کشتار و تخریب افغانستان نقش دارند.
همچنان طالبان با مافیای جهانی مواد مخدر و قاچاقچیان و تبهکاران منافع مشترک دارند و باهم تنیده اند. ازینرو صلح می تواند منافع آنرا متضرر کنند.
بنا صلح پایدار را صرف می توان در میدان جنگ و شکست دشمن بدست آورد و صلح با تضرع از طالبان و حامیان خارجی آن صلح نه بلکه خود کشی و تسلیمی به اهریمن است.

هارون امیرزاده

Pasto: HP lead articles...
ما را در سایت Pasto: HP lead articles دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان afghaniha بازدید : 287 تاريخ : دوشنبه 22 بهمن 1397 ساعت: 16:34