جبهه متحد عدالت ملی برای رسیدن به نظام فدرالی

ساخت وبلاگ

از میلیارها دالرجامعه جهانی، سهم هزارستان در حد صفر بود. هزاره ها را به سرعت خلع سلاح کردند و بعد کوچیها را به سرزمین شان فرستادند و تا استراتژی کشتار و ستم تاریخی برهزاره را استمرار بخشند.

راهها و شاهراه هارا با خون هزاره رنگین کردند. مسافران هزاره را گردن زدند. حتی سر طفل معصوم نه ساله هزاره را از تن جدا کردند. مسیر جلریز بخاطر کشتار هزاره ها جاده مرگ نام گرفت. مسیر تردد قره باغ - جاغوری به دالان مرگ تبدیل شد.
چندین بار بر سنگر دفاعی شجاعی حمله کردند. برای, کمپاین انتخاباتی شعار ولایت شدن جاغوری و بهسود را دادند. اما در عمل چنین نشد.

تظاهرات مدنی جنبش روشنایی را به خاک و خون کشانیدند و بیش از هشتاد فرزند دانشگاهی هزاره را در میدان دهمزنگ سلاخی کردند. بدینسان مبارزه مدنی خیابانی را ازهزاره گرفتند.

فاجعه جلریز و میرزا اولنگ را بار آوردند و حملات انتحاری برمساجد و کانون های فرهنگی و آموزشی هزاره را سازماندهی کردند.

به حملات طالبان درارزگان، جاغوری و مالستان پاسخ دیر هنگام داددند بیش از صد نفر شهید شدند و ده ها هزار نفر آواره گردیدند. سنگر دفاعی جبهه, مقاومت را با گرفتن تعهدنامه خفت بار از علیپور به نحوی ساقط کردند. انتخابات ولایت غزنی را به دلیل پیروزنشدن وکلای هزاره برگزار نکردند و برهمین منوال فاشیسم و شوونیزم، گام به گام استراتژی استبداد تاریخی برهزاره را همچون جد خود عبدالرحمن به شیوه دیگر و با ابزارهای جدید، تطبیق کردند.

در این مدت فرزندان هزاره به دلیل سختکوشی و استعداد شان قله های آموزش و دانش و فرهنگ را یکی پی دیگر فتح کردند و این خار چشمی شد برا ی فاشیزم و هزاره ستیزان. غنی در پیش چشم مجتهد خود یعنی دانش و وزیر هزاره تبار تحصیلات عالی، بطور علنی کانکور را سهمیه بندی کرد تا بدینگونه از رشد و تعالی دانایی، آگاهی و بیداری نسل جوان هزاره، ازبیک و تاجیک جلوگیری نماید.

فاشیزم با تمام توان برای اقتدار کامل طالبان، تصمیم دارد که تروریستان طالبی زندانی را که به 10 هزار طالب تخمین زده میشود، از زندان ها رها کند و در سطح بین الملی لابی های فاشیزم تلاش کرده است تا قدرت های بزرگ و از جمله امریکا را قانع بسازد که بلند پایه ترین مقام نظام,ی اش اعتراف به «شکست ناپذیری طالبان در میدان جنگ نماید.» این بزرگنمایی ها، مورال طالبان را چنان بالا برد که اکنون همه قدرتهای بزرگ دنیا، دنبال طالبان مسابقه دوش راه انداخته اند. لابی بزرگ طالبان آقای خلیلزاد از مسافرت پی درپی فرصت پاک کردن عرق خود را ندارد. خوب با چنین وضعیت چه باید کرد؟ دست بسته تسلیم شد؟ خود را به جریان حوادث سپرد؟ و یا راهی برای نجات وجود دارد؟

به باور این حقیر، ما یک راه نجات داریم که قبل از آن باید بدون فرو گذاشت، «جبهه متحد, عدالت, ملی» را به سرعت شکل بدهیم و تمام تبارها و عناصری که خود را مورد آماج طالبان می بینند، در این جبهه گرد هم آیند و طرح این جبهه متحد، باید تشکیل «جمهوری فدرال» در افغانستان باشد و برای تحقق آن با عناصر داخلی و جامعه جهانی وارد چانه زنی های لازم گردد.
من دیگر به جز از این راه، راه دیگری برای نجات نمی بینم.

در نظام فدرالی, همه تبارها به شمول پشتونها به حق شان میرسند و خود ارادیت های محلی شان ضامن تامین امنیت و حق شهروندی شان می باشد. قبل از همه هزاره ها به دلایل که در آغاز برشمردیم، نیاز به اداره فدرال دارد. چون اکنون شوونیزم میخواهد تمام منفذهای نظامی، سیاسی و علمی را به روی این مردم ببندند. لذا هزاره ها بیش از دیگران برای ایجاد جمهوری فدرال در افغانستان باید تلاش نمایند و در شکل دهی «جبهه متحد عدالت ملی» نقش جدی داشته باشند.

علی تقوایی

Pasto: HP lead articles...
ما را در سایت Pasto: HP lead articles دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان afghaniha بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 19 آذر 1397 ساعت: 21:39