ما در میان دو سنگ آسیاب قرار گرفته ایم

ساخت وبلاگ

رقابت هژمونی یا سلطه جوی امریکا در منطقه از یک طرف و هژمونی" قومی_قبیلوی" افغانی از طرف دیگر ما را در این شرایط فعلی در یک وضعیت نهایت دشوار و ناخواسته قرارداده است.

دقیقا این سیاست سلطه جویی به معنی نفی دیگران است که به شیوه مستبدانه و ظالمانه علیه یک کشور یک ملیت و یا یک قوم تحمیل می گردد. دقیقا رقابت هژمونگری امریکا که افغانستان را به بازی میدان خویش قرار داده است، مطمینا بدبختی اش را مردم افغانستان باید متقبل شوند و نیز سیاست تفاوق طلبی تفکر قبیلوی و قومی که از طرف رژیم حاکم علیه اکثریت باشندگان این سرزمین تحمیل شده است و زمین و زمان بیداد می کند و این تفکر ناروا و غیر انسانی ریشه من و شما را خشک و نابود می کند.

مطمینا این سیاست خشن هژمونی(برتری خواهی) جهان و منطقه را از نظر امنیتی تهدید می کند، حقوق و آزادی کشورهای مستقل را نادیده می گرید و سلب استقلالیت می نمایند.

منطق مخرب این برتری خواهان زمانی فروکش می کند که کشورهای مستقل نتوانند خواست های بر حق خود را در مورد منافع ملی و امنیت ملی در سطح جهانی به شکل دمکراتیک مطرح کنند، زیرا مجبور اند به دستور و خواست کشورهای سلطه جو عمل کنند، سکوت را اختیار کنند و منافع ملی کشور خویش را فدای منافع کشورهای سلطه جو نمایند. در حقیقت ابن تجاوز آشکار بر اراده کشورها زیر نام به اصطلاح تامین دمکراسی است و این کشورها سکوت یگانه راه بیرون رفت را می دانند و بس.

کشورهایی که مطیع و فرمانبردار هستند، هر گاه در آنجا قانون ضد بشری حکمروایی کند، ارزش ها و میثاق های بین المللی زیر پا گردد و حقوق شهروندی پایمال گردد؛ بالاخره هر غلطی که بکنند هرگز در سطح منطقه و جهان و حتی در گزارش ها و موضعگیری های بین المللی با مشکلی روبرو نخواهند شد زیرا به قول معروف "مربی داری مربا بخور" و در لیست "خودی ها" حساب می شوند.

ولی اگر کشوری، ملیتی و یا قومی و یا گروهی که بخواهند از این امر سرکشی کنند فورا متهم به نقض حقوق بشری می شوند و غول مطبوعات دستگاه های اجیر و حکام و دولت های استعمارگر برای سرکوبی شان آغاز می گردد که حکومت های شان را دیکتاوتوری "غیرخودی" و حتی دشمن خود حساب می کنند. این سیاست بی بنیاد گویا "هر که با ما نیست از ما نیست " نهایت غیر انسانی است.

سیاست راهبردی تازه امریکا بیانگر این مدعا شده می تواند، مثلا جیمز متیس وزیر دفاع امریکا در سیاست راهبردی جدید خویش چین، روسیه، کوریای شمالی و ایران را "رقیبان" و یا در حقیقت دشمنان آشتی ناپذیر خویش می داند. سوال اساسی اینجا است که چرا فقط این چهار کشور؟ پاسخ کاملآ معلوم است. زیرا این کشورها از اطاعت این قدرت ها سرپیچی کرده اند به این معنی که این سیاست خشن دیگر نزدشان کارساز نبوده و نیست. به این دلیل این کشورها خود حرفی برای گفتن دارند بنا در لیست غیرخودی های سلطه گرایان شامل اند و غول مطبوعات و رسانه های شان همواره چنین کشورها را به رعایت نکردن حقوق بشری؛ نبود دمکراسی و دولت های دیکتاتوری متهم می نمایند.

ویکتور بندارف رییس مجلس فدرال روسیه به جواب دیدگاه وزیر دفاع امریکا گفت: «ما خوب می‌دانیم که تهدید در قاموس امریکا، تهدید به امنیت، منافع و آزادی کشور آ‌ها نیست. تهدید به نظر امریکا یعنی جلوگیری از هژمونی‌ امریکایی در دنیا است.»

و در افغانستان هژمونی قومی "افغانی" سال ها است بیداد می کند و این خود تجاوز آشکار بر حریم حقوق و آزادی شهروندان غیر افغان بوده دقیقا به همان سناریوی دولت ها و حاکمیت های سلطه جو عملی می کنند، اکر چیزی برای گفتن داشتید، عدالت انسانی می خواستید و درصدد مطالبه حقوق شهروندی خویش شدید شما را تجزیه طلب، بیگانه و "غیرخودی" و تهدید برای منافع ملی حساب می کنند درحالیکه این خواست بر حق نه منافع ملی را تهدید می کند و نه هم بیانگر تجزیه است کشور است بلکه جلوگیری از هژمونی و سلطه جویی قومی است ولی اگر سکوت نمودید و مطیع و فرمانبردار باشید دقیقا ملیت و قوم شما از جمله بهترین ها و برادران قریب خونی حساب می شوید که گویی برابری و برادری تامین است و دنیا گل و گلزار شده است و در لیست خودی ها قرار می گیرید زیرا اسارت را به عزت و شرف ترجیح داده اید.

ما در مقابل این سلطه گری بیگانگان و برتری خواهی تفکر قبیلوی جز ایستادگی وروشنگری از طرق ممکن دیگر چاره نداریم و این رسالت انسانی ما است. "پایان هژمونی به پایان شکست سیاست هر که با ما نیست از ما نیست می انجامد."

عطا صفوی

Pasto: HP lead articles...
ما را در سایت Pasto: HP lead articles دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان afghaniha بازدید : 204 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 15:58