زهر خور جهنم باش ولی نامرد مباش

ساخت وبلاگ

حلقه ی تمدید ایتلاف به محوریت جنرال دوستم بعد از 25 سال نه به اساس خواست ها و نیازمندی های جامعه بوده است و نه هم اهداف نسبی زمان سیاستگذاری وقت را به کام خود گره بستند بلکه بدون درنظرداشت اخلاق سیاسی از سوی استاد عطا و استاد محقق عهد شکنی و منزوی گردید نه جنرال دوستم.

زمانیکه در دهه هفتاد جنرال دوستم قدرت سیاسی و نظامی سمت شمال کشور را در دست داشت می بایست با اشکالی از مهندسین حکمروایی را که در مقابل وی و یا هم در تبانی با گروه های تروریستی وقت و سازمان های جاسوسی و استخبارات منطقه فعالیت هایی را بخاطر ترور و سرنگون کردن این ابر مرد تاریخ براه انداختند مقابله می کرد ولی سیاست محلی ایجابگر محدوده ی معین قومی را به خود شکل گرفته بود.

افراد و اشخاصی که بعدها جای پایی برای زیستن و قدرت نمایی پیدا کردند می توان از استاد عطا و استاد محقق نام برد. سیاست قومی برای مقابله با دشمن آن وقت نتیجه بخش بود که تیمی و یا ایتلافی به رهبریت جنرال دوستم و معاونیت استاد عطا و استاد محقق تشکیل گردید. اتحاد دهه هفتاد برای درهم شکستن جبهات جنگ نهایت مهم تلقی گردید و دستاوردهای بزرگی بدست آورد حالا نه که هزاران جوان قربانی و هزاران مادر داغدار و هزاران خواهر بی سرپناه و هزاران فرزند یتیم بجا گذاشتند ولی در نهایت امر لازم و ضروری بود که به یک نحوی پیچیدگی جنگ را به خونسردی و اتحاد اقوام برطرف کنند.

در این قسمت لازم نمی دانم که یاد آور شوم کدام گزینه های جنگ از سوی چه کسانی و کدام تنظیم ها پایمال و معامله گردید تا اینکه طالبان به روی صحنه ی سیاسی ظاهر شوند ولی سمت شمال کشور تا حدی جای مناسبی بود برای محوریت جنرال دوستم و حتی از امکانات افغانستان شمول سمت شمال کشور، حاکمان و ملت کابل استفاده می کردند و خود را در مزار شریف که پایگاه سیاسی و نظامی جنرال دوستم بود برای حفاظت نوامیس و جان خود هجرت می کردند.

می خواهم اشاره داشته باشم روی ماهیت و پراکندگی اتحاد و یا همان ایتلاف 1371 مزار. هر سه قوم اتحاد شده به نحوی سهم های شکست و پیروزی خود را برای معین و مشخص سازی قرن جدید ادا نمودند. ایتلاف 1371 مزار اولین گامی بود برای مقابله با سلطه طلبی و حاکمیت دیکتاتوری 300 ساله پشتون ها.

این اتحاد نسبیت های محلی و منطقه‌ ای و حتی قرابت های قومی سمت شمال کشور را در عمل جاری کرده بود و به عنوان یک مشت واحد 9 ولایت و حتی در بعضی موارد با افزون دو ولایت مرکزی قوت خود را حفظ می کرد ولی انگیزه هایی رد و بدل شد از طریق سازمان های جاسوسی و استخباراتی در میان دو عضو این قوت قومی سمت شمال، استاد عطا و استاد محقق. اینجا بود که علیه رهبر خود یعنی جنرال دوستم دست آستین بر زده استفاده شدند و آن هم بسیار ابزار دراز مدت 15 ساله ی خطرناکی که حتی به قیمت جان ایشان قریب است که تمام شود.

لازم نمی دانم که از معاهده بن بنویسم ولی از این مقطع شروع می کنم. بعد از فرصت زمانی اتحاد شمال و با گذشت 10 سال تا 1381 نقش های مخربی جایگزین این قوت ده ساله گردید. جنرال دوستم تنها رهبری است که شعار اش با عمل این مرد تا این دم موازی بوده است و راز محبوبیت و مردی این ابر مرد تاریخ ساز نیز همان گفتار عمل گونه اش می باشد. " عقب نشینی برای ما عیب است "

بزرگترین سناریوها در مقابل جنرال دوستم به راه انداخته شد و بزرگترین حق تلفی ها را این مرد چشید و بزرگترین خیانت را در حق ملت جنرال دوستم روا داشتند ولی این رهبر واقعی مردم افغانستان این همه نابهنجاری را به مثابه یک جام زهر نوشید و هیچگاهی بی قولی و عهد شکنی نکرد. اینجا است که مردی و یک پهلو بودن جنرال دوستم ثابت است زهر خور جهنم باش ولی نامرد مباش.

ولی استاد عطا و استاد محقق بعد 71 الی 95 به درازای 15 سال استفاده شدند و بزرگترین جفا و خیانت را علیه جنرال دوستم در سمت شمال کشور انجام دادند و ضربات نامردی را به حدی محکم زدند که هزاران خانه ویران و آوراه شد میان ایشان و این دو بزرگوار به تمامی خواست ها و تمایلات شخصی و تیمی و حتی قومی خود رسیدند. با قرار گرفتن در مقابل جنرال دوستم امکانات بسا بزرگی را از سوی سازمان های جاسوسی و استخباراتی و حتی از حلقات حاکمیت قبیله سالاری کرزی به دست آوردند تا انواع القاب سیاسی. قاعده سیاسی بیانگر این روش است. در سیاست رحمی وجود ندارد ولی مردی بیانگر ضعف نیست بلکه خجل شدن و بی وفایی نامردان را پنهان کردن است.

پس ایتلاف نجات برای افغانستان در این مقطع زمانی دوباره خاطرات و عهدهای 1371 را تازه کرده است ولی مهمترین عوامل این ایتلاف خواست ها و تمایلات اجتماع افغانستان بوده باشد به این دلیل که این دو بزرگوار استاد عطا و استاد محقق نه کبک خوش خوان شدند و نه هم بود نه جنگی بلکه از خیل ماکیان های بگیل شده به حساب می آیند.

نه به قول خود باقی وفادار ماندند که مردی خود را ثابت می کردند و نه هم به یکبارگی خود را تسلیم همان افراد و اشخاصی کردند که 26 سال برده دربار ایشان بودند. جنرال دوستم همیشه یک پایه عمده و اساسی سیاست زمانی شمرده شده است و نیز در کنارتان خواهد بود حالا نه که بزرگترین ضربات نامردی را از شما خورده است.

امید که این شورای ایتلاف برای نجات افعانستان اولین و آخرین گزینه برای در هم شکستن جبهات سیاسی قبیله سالاری باشد پس هرچه زودتر کنار آمدن تمامی احزاب و نهادهای اجتماعی و سیاسی را در محور این ایتلاف خواستاریم و این قوت باید به حدی قوی شود که هیچ یک از اعضای این شبکه طعمه حلقات فاشیستی نگردند.

درویش

Pasto: HP lead articles...
ما را در سایت Pasto: HP lead articles دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان afghaniha بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:43