من با داکتر عبدالله مقاطعه می کنم نه با داکتر غنی

ساخت وبلاگ

یک صبح زمستانی روی سفره ی صبحانه در منزل خودمان واقع در شهر تالقان مرکز ولایت تخار مشاجره ی لفظی میان داکتر عبدالله و عبدالعلی دانشیار را با حضور آمر صاحب که حکایتگر اوج تنش و رقابت میان اطرافیان نزدیک آمر صاحب وزیر دفاع و استاد شهید رییس جمهور وقت افغانستان بود را به شکل باور نکردنی اش می دیدم.

این مشاجره تاحدی جدی شد که آمر صاحب به صورت اخطار آمیز و با استعمال کلمه ی "بس، بس" هر دو جانب را که در دو سوی مستطیل دسترخوان نشسته بودند به ختم مناقشه دعوت کرد. البته این ماجرا مصادف با اولین سفر آمر صاحب به تخار پس از سقوط کابل به واسطه ی طالبان بود .

داکتر عبدالله بصورت جدی جانب استاد را مورد انتقاد قرار می داد بابت تعیین و حمایت اش از شخصی به نام نجیب الله لفرایی که توانایی پیشبرد امور مربوط به دستگاه دیپلماسی را به زعم آقای عبدالله نداشته است و همین گونه انتقادهای دیگری به همین آدرس برای برجسته کردن نقاط ضعف و عوامل ناکامی دولت اسلامی در کابل.

دانشیار هم که جرات فوق العاده ای داشت و دانش سیاسی اش هم در آن وقت نسبت به عبدالله بیشتر بود هر چند نه به نمایندگی از استاد ربانی بلکه به جهت تقسیم کردن خلاها و نقایص کار به هر دو طرف در منازعه ی لفظی با عبدالله کوتاه نمی آمد. او قبلا دانشگاه را در ایران تمام کرده و در دانشگاه کابل علوم سیاسی را تدریس می کرد.

قبل از فتح کابل به واسطه ی مجاهدین البته وقتی که استاد ربانی و بعد حضرت مجددی به جبهات شورای نظار تشریف آورده بودند میزان احترام آمر صاحب را به استاد شهید در مقایسه با هر کس دیگری بالاتر از حد تصور یافته بودم ولی اینجا که می دیدم شخصی در حضور او به مرجعیت مورد ارادت اش می تاخت و او تا دیری فقط مشاهده می کرد.

حفظ توازن در روابط بزرگان در دوران مقاومت هم، بستگی به سنگینی و دور اندیشی شخصیت هایی چون استاد ربانی، استاد سیاف، احمد شاه مسعود و مارشال فهیم داشت وگرنه قدمه های در حد عبدالله و متباقی به همان کشیدگی های روابط در دوران دولت اسلامی دامن می زدند.

دوران اجلاس بن تا اداره ی موقت هم که در نوشته های بسیاری به خصوص در خاطرات آقای جیمز دابنز به خوبی نشان می دهد که عامل اصلی و مانع عمده بر سر راه رهبری جمعیت من حیث بازیگر اصلی همین آقای عبدالله است. اینکه چقدر ایستادگی استاد ربانی روی موضع خودش می توانست به نفع جمع بوده باشد را حالا نمی پردازیم.

در دوران کاندیداتوری عبدالله هر چند یگانه حامی بزرگ او جمعیت اسلامی بوده است اما او هیچ گاه به این جریان بزرگ سیاسی وفاداری نداشته و بخصوص حالا که در صدر زدن مهره ی شاخص جمعیت اسلامی که عطا محمد نور باشد بر آمده تا یکسره گلیم اقتدار این حزب بزرگ جهادی و سیاسی را جمع کند.

من نه به عنوان جمعیتی و نه به عنوان حامی عطا موقف جمعیت در صورت برکناری و یا استعفای اجباری نور از مقام ولایت بلخ را یک موضع خیلی ساده لوحانه و ضعیف می پندارم که گفته شده " جمعیت در این صورت با حکومت مقاطعه ی سیاسی می کند." باید با صراحت اعلام می داشتند که دیگر جمعیت به داکتر عبدالله مقاطعه ی سیاسی خواهد کرد و بعد از این او نماینده ی ایشان در حکومت توافقی نخواهد بود .

من فکر می کنم که داکتر غنی در حد داکتر عبدالله برای حزب جمعیت و چهره های مربوط به آن مضر و خطر ناک نیست. اگر بنده میان فقط دو انتخاب غنی و عبدالله در چنین وضعی بوده باشم با داکتر عبدالله مقاطعه می کنم نه با داکتر غنی.

صالحی

Pasto: HP lead articles...
ما را در سایت Pasto: HP lead articles دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان afghaniha بازدید : 234 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 11:58